loading...
فار30 بلاگ | Far30Blog.Ir
حمید بازدید : 396 جمعه 15 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

آن حرف که از دلت غمی بگشاید / در صحبت دل شکستگان میباید
هر شیشه که بشکند ، ندارد قیمت / جز شیشه دل که قیمتش افزاید . . .


شکفتن هیچ گلی به زیبایی لبخند تو نیست ، پس بخند تا گلها از شرم در غنچه بمانند ...


همین مسیر را مستقیم بروی میرسی به دو راهی !
یک راه به من ختم می شود ، آن دیگری به ختم من . . .


میشه تنهایی بازی کرد ، میشه تنهایی خندید ، میشه تنهایی سفر کرد ، ولی خیلی سخته تنهایی ، تنهایی را تحمل کرد !


هرآنکه یار خواهد یار بسیار / ولیکن فرق دارد یار با یار / دل من سایه ی لطف تو میخواست / وگرنه سایه ی دیوار بسیار ...


هر چند کسی میان ما حایل نیست
اما نگهت به سوی من مایل نیست
گفتم قسمت دهم ، ولی میگـو یند
چشم تو به هیچ مذهبی قایل نیست . . .


زندگی یه پل قدیمیه ، به این فکر نکن که اگه تنها ازش گذشتی دیرتر خراب میشه ، به این فکر کن که اگه افتادی یکی باشه که دستتو بگیره !

به همون اندازه که ماهى دوست نداره برسه به خشکى دوست دارم . . .


سلام میکنم از روی مهربانی / سلام میکنم از روی شادمانی
سلام میکنم تا جان دارم / که خواننده این سلام را دوست دارم


به جان ثانیه هایی که در فراق چشمانت می گذرند ، دل کوچکم تنگ نگاه توست ...


فارغ از هرگونه آز و ناز میخواهم تو را / گر نباشم در جهان هم باز میخواهم تو را ...


دو چشم آبی ات را میپرستم / لبان عنابی ات را میپرستم
برای من تو بی تابی مکن یار / که من شادابی ات را میپرستم . . .


نمیدانم ! دل من نازک است یا چشمان تو تیز ، هرچه نگاه به تو میدوزم بند دلم پاره میشه !


از کلام دلنشینت مست و شیدا می شوم
با نگاه نازنینت در تو پیدا می شوم
هر شب و روز جلوه گر در سجده گاهم می شوی
در حریم ساحل عشق ، موج دریا می شوم ...


گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر / آن مهر بر که افکنم ؟ آن دل کجا برم ؟


“من” آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم ، “تو” آنقدر نخواستی که هیچ چیز از “من” را ندیدی !


در خیال من بمان ، اما خودت برو ، آنکه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو !


دلا در عاشقی ثابت قدم باش / که در این ره نباشد کار بی اجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار / فغان از این تطاول ٬ آه از این زجر ...


خوشا به حال قلبم چون از تو جان گرفته / نبض وجودم از تو خط امان گرفته
خوشا به حال جانم که مرگ او غم توست / برای وصف رویت قلب زبان گرفته . . .


آن دوست که دیدنش بیاراید چشم / بی دیدنش از دیده نیاساید چشم / ما را ز برای دیدنش باید چشم / ور دوست نبینی به چه کار آید چشم ...


و من هنوز عاشقم ، آنقدر که می توانم هر شب بدون آنکه خوابم بگیرد ، از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم !


دلگیر نباش ، تقصیر از خودت بود !
دسته کلید علاقه که گم شد ، باید عوض میکردی قفل تمام آرزو ها را . . .


اعتبار آدمها به حضورشون نیست ، به دلهره ایست که در نبودشون ایجاد میشه !



ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 390
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 74
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 629
  • باردید دیروز : 533
  • گوگل امروز : 12
  • گوگل دیروز : 9
  • بازدید هفته : 2,456
  • بازدید ماه : 11,804
  • بازدید سال : 58,534
  • بازدید کلی : 807,915